بخش اول مصاحبه مهندس گرگیچ شنبه در سایت قرار گرفت و مورد استقبال فراوانی قرار گرفت به طوری که قابل باور نبود و این یعنی اینکه مردم سیستان مهندس گرگیچ را دوست دارند و خبرسیستان بسیار مفتخر است که بعد سالها پلی شد میان مهندس گرگیچ و مردم زابل
خبر سیستان به اطلاع کلیه افراد میرساند که آماده انتشار کلیه جوابیه ها در مورد این مصاحبه برای روشن شدن افکار عمومی می باشد
بخش دوم و پایانی مصاحبه با جناب مهندس گرگیچ شهردار سابق زابل:
جناب مهندس چرا كارهاي زيربنائي در زابل جدي گرفته نميشود و متأسفانه هر شهرداري كه انتخاب ميشود اولين كارش تعويض سنگهاي بلوار مدرس و نصب چراغ در شهر ميباشد؟
پياده روزسازي و نصب چراغ از ضروريات يك شهر زنده ميباشد و لازم است. اما شهردارنبایدکارهای زيربنائي را نیز فراموش کند زیرا این دو لازم و مبذول هم اند.
شما چقدر دنبال كار زيربنائي بوديد لطفا نمونههايي را بيان فرمائيد؟
خوب برای پاسخ به این سوال بهتر است مسائلی را بازگو کنم ، روزي كه بنده به زابل وارد شدم دو موضوع مرا متعجب كرد.
اول نااميدي مردم از اينكه ديگر زابل قابل ساختن نيست و به گفته دولتمردان وقت بايد به شهر جديد رامشار كوچ كرد.
دوم مستهصل شدن پرسنل شهرداري و اينكه ديگر شهرداري قادر به جبران خرابي هاي زابل نيست.
اما فعالیت هایی که در این راستا انجام دادم
نخستين حرکت من ايجاد خودباوري در پرسنل ماتم زده شهرداري زابل بود كه آنان را به اين خودباوري رساندم كه میتوانند اگر بخواهند و ساختن دوباره زابل شدنی است.که همه دست به دست هم دادیم و شروع کردیم.
دومين كارم اين بود كه شهرداري زابل را از حالت اداري به حالت اجرائي ، خدماتي و عمراني در آورم به همين دليل شهرداري به صورت 24 ساعته فعال شد.
سومين كارم آشتي بين مردم و شهرداري بود تا احساس كنند شهرداري عامل خدمترساني و بهتر زندگي كردن است نه قتلگاهي براي شهروندان.
چهارم فعال نمودن همه نيروها براي كسب درآمدهاي معوقه شهرداري از شهروندان با محوريت رعايت حال شهروندان بود
که با دریافت این معوقات توانستیم خدمات زیر را ارائه دهیم
- 1. نصب بيش از 400 باكس و خريد خودروهاي مكانيزه تا زابل را کم کم از كثيفترين شهر به بهترين شهر ممکن تبديل کنیم.
- 2. بازسازي معابر شهر به ويژه پيادهروها ، تا شهر شكل محيط شهري به خود گيرد.
- 3. بازگشائي محورهاي جديد شهر زابل مثل كمربندي دور شهر ، بازگشائي معابر قديمي كه سال ها لاينحل باقي مانده بود، بهسازي و توسعه تمامي ورودي هاي شهر زابل به سمت زهك، بنجار، اديمي و دوست محمد.
- 4. توسعه حمل و نقل درون شهري و خريد اتوبوس هاي جديد.
- 5. احداث پاركها و اماكن تفريحي مثل پارك يعقوب ليث.
- 6. زيباسازي سطح شهر
- 7. سازماندهي فاضلاب شهر زابل
همه موارد فوق ميتوانند يك شهر را زنده و پويا كنند به شرطي كه توام و با هم باشند. من هم كارهاي زيربنائي كردهام و هم كارهاي روبنائي، چون براي يك شهر كارهاي زيربنائي و روبنائي لازم و ملزوم يكديگرند.
يكي از كارهايي كه اتفاقاً هم مخالف داشت هم موافق، كم عرض كردن خيابان منتهي به شهرداري بود (چهار راه شهرباني) به چه دليل اينكار را انجام داديد؟
در بازديد از كشورها و شهرهاي اروپائي، مثل پاريس، امستردام، هامبورگ، كلن ، استانبول و كشورهاي عربي متوجه شدم که در مكان هاي پر تردد مثل بازار زابل اولويت با عابرين پياده است و همه امكانات رفاهی براي عابرين پياده باید فراهم باشد. از ميدان شهرباني تا جلوي آموزش و پرورش حدود 150 متر بود كه محل توقف و ترافيك خودروها بود به همين منظور عرض باند خودروها را كم كرديم تا توقف نكنند و فضا براي رفاه بیشتر عابرين پياده با نصب صندلي، چراغها و پيادهروزسازي بهتر فراهم شود. توقف خودروها در اين فاصله چهره بدي به بازار زابل داده بود و به همين منظور اولويت را به زيباسازي و عابرين پياده دادیم تا خودروها در جلوي آموزش و پرورش توقف و مسافرين را به مقصد برسانند.
جناب مهندس شما به عنوان شهردار سابق زابل چه راهكارهايي را براي برخورد با ريزگردها كه بزرگترين دشمن اين ايام زابل به شما ميرود را پيشنهاد ميكنيد؟
سوال بسیار خوبی مطرح شد . در سال 83 بيش از چندين ميليارد اعتبار براي جلوگيري از حركت ريزگردها به سيستان اختصاص داده شد ولي متأسفانه بيهوده به مالچ پاشي هدر رفت.
بنده پيشنهاد دادم كه فقط 2 ميليارد از اعتبارات را به شهرداري زابل اختصاص دهند تا در قسمت شمال شهر از بلوار قائمآباد تا جاده دوستمحمد كمربند فضاي سبز با عرض 200 متر ايجاد نمائيم و آبياري آن از پساب فاضلاب شهر باشد ولي متأسفانه عملي نشد. و اعتبارات جور ديگري هزينه گرديد.
چه کسانی با طرح شما مخالف بودند و به چه دلیل ؟ اگر طرح اجرا شده بود اکنون چه تغییری در وضعیت زابل داشت؟
فرماندار وقت مخالفت كرددلیلش را باید از خودش پرسید
با اجراي این طرح سه اتفاق در شهر زابل ميافتاد.
- 1. پساب فاضلاب مورد استفاده بهينه قرار ميگرفت.
- 2. كمربند فضاي سبز در شمال شهر ايجاد ميشد.
- 3. فضاي سبزایجاد شده مانع هجوم همه جانبه ريزگردها به شهر زابل و بهتر شدن هوا ميشد.
جناب مهندس اين روزها پديده مهاجرت به شدت در زابل افزايش يافته است و روز به روز به شمار افرادي كه از زابل ميروند افزوده ميشود. شما براي جلوگيري از تخليه شهر چه مواردي را پيشنهاد ميكنيد؟
من بازهم تکرار می کنم که شهر زابل بايد توسعه يابد و توان جذب سرمايهگذار را داشته باشد. عامل اصلي اين توسعه هم فقط شهرداري ميباشد که ساير سازمانها و نهادها هم در این راستا بايد به شهر و شهرداري كمك كنند تا روال توسعه به خوبی به پیش رود زيرا محور ماندن مردم در سيستان ، شهر زابل و دادن خدمات خوب به شهروندان این شهر است.گذشت روزگاری که مردم از مهاجرت می ترسیدند زیرا این روزها همه شهروندان شهری را انتخاب می کنند که خدمات خوبی به شهروندان اختصاص دهد موضوعي كه متأسفانه هميشه فراموش شده است.بايد نمايندگان مجلس و مديران اجرائي استان اعتبارات گستردهاي براي زابل جذب كنند.
آیا شما برنامه ای برای این موضوع داشتید ؟
من برنامه 10 ساله براي شهر زابل داشتم میخواستم تا زمان بازنشتگي زابل را به قطب سرمايهگذاري ، توسط خود سرمايهگذاران سيستاني با بهره گیری از وجود دانشگاه زابل تبديل كنم .همچنین با توجه به 5 شهر اطراف زابل سرمايهگذاران شهرهاي كوچك نيز به سرمايهگذاري در زابل ترغيب می شدند ولي حيف كه نشد و نگذاشتند .
آمده بودم تا پايان دوران خدمتم در زابل باشم و تمام تجربياتی كه در شهرهاي ديگر كسب كرده بودم را در زابل پياده كنم اما چه بگویم که نگفتنش بهتر است
پیشنهاد شما چیست؟
اول باید خود مردم سيستان باور كنند كه ميتوانند و ميشود زابل را دوباره ساخت و دوم با جلب نگاه دولتمردان و اعتبارات ملي زمينه سرمايهگذاري هاي كلان دولت به منظور ايجاد كار و اشتغال و اميد به ماندن را در زابل براي هميشه فراهم كرد
آقای مهندس شما از خیانتی حرف می زنید که دودش به چشم مردم سیستان رفت .چرا این خیانت را با مردم در همان زمان در میان نگذاشتید ؟
روزي که اعضای شوراي شهر زابل به تحریک سیاسیون به دو گروه موافق و مخالف من تقسيم شدند در 10 جلسه سخنراني در مساجد شهر با مردم صحبت كردم و گفتم كه اين تفرقه و اختلاف دودش به چشم خودتان ميرود و حتي در جريان استیضاح نیز همه موارد را به مردم گفتم ولي گوش شنوایی نبود
آقای مهندس مثل اینکه شما بیشتر از اینکه از خائنین ناراحت باشید از مردم سیستان دلخور هستید .چرا؟
از خائنين انتظاری نداشته و ندارم زیرا آنها فقط به فکرخودشان هستند ولی ناراحتی من از مردمی بود که تمام تلاشم برای رفاه و آرامش آنان بود تا بتوانند به راحتی زندگی کنند ولی متاسفانه با سکوتشان فرصت را به فرصت طلبان دادند تا اوضاع شهر وشهرداری را به هم بریزند و دوباره برگردند به وضعیت شلم شوربا ، تا با خیال راحت اهداف خود را پیگیری کنند .
آقاي مهندس برگرديم به زمان شهردار بودن شما
آيا شما بركناري خود را توطئه سياسي ميدانيد؟
عوامل مختلفي در بركناري من نقش داشتند شايد يكي از آن عوامل سياسي بود ولي كساني كه موجب بركناري من شدند گروه اندكي بودند .اما علت اصلي بركناري من سكوت مردم در برابر ظلم و اجحافي بود كه به خودشان روا داشتند. مردم زابل چشم خود را به روي حق و حقيقت بستند 6 سال تلاش شبانهروزي من و همكارانم را ناديده گرفتند و در برابر عدهاي فرصتطلب كه منافع آنان به خطر افتاده بود سكوت اختيار كردند.
بنده حاضرم در جمع مردم زابل حضور پيدا كنم تا خائنين به سيستان را رسوا كنم و با سربلندي اعلام كنم كه هيچگاه به مردم زابل خيانت نكردهام .
بنده در طول خدمتم در شهر زابل حتی یک شب بدون فكر سازندگي زابل سر به بالين نگذاشتهام و به جز فكر ساختن زابل از خواب بيدار نشدم. 16 ساعت كار شبانه روزي بنده در شهرداری زابل گواه اين مطلب است.
آن گروه اندک چه کسانی بودند ؟
آنهایی که با تفرقه بین اعضای شورای اسلامی شهر زابل زمینه های ورود افراد فرصت طلب را فراهم کردند تا تعدادی از اعضای شورای شهر به جای وحدت و همدلی و همراهی برای عمران و آبادی به درگیری و جنجال فکر کنند و این آغاز خرابی زابل بود آنهایی که با سنگ خدمت به سینه زدن برای زابل به شورای شهر آمدند و تیشه به ریشه زابل ، شهرداری زابل و شورای شهر زدند تا خیانت آنان همیشه در تاریخ ثبت شود.
در آن ايام عنوان گرديد كه شما ميخواهيد كانديد مجلس شويد. آيا اين موضوع ربطي به بركناري شما داشت؟
همه ميدانند كه من دو سال بعد از حضورم در زابل اگر كانديدا مي شدم نماينده مجلس بودم به دلیل خدماتی که انجام داده بودم و همراهی مردم با من، گواه این موضوع استقبال چندين هزار نفري مردم از اينجانب در بازگشت از مكه مكرمه است اما بنده درهمان سخنراني اعلام كردم که براي عمران و آباداني شهر زابل آمدهام و قصد كانديدا شدن برای مجلس را ندارم. چون فرصت نماینده مجلس شدن بنده در دیگر شهرهایی که شهردار بودم نیز فراهم بود اما نگاه من چیز دیگری بود. ولي خائنين به سيستان بيكار نماندند.اما این را هم اعلام کنم که اگر نماینده مجلس هم مي شدم سيستان را طور ديگري ميساختم.
شما بعد از شهرداري از زابل رفتيد. لطفا كمي در اين مورد صحبت كنيد؟
بعد از اتفاقاتي كه در زابل افتاد با پايان يافتن امتحانات فرزندانم زابل را ترك كردم، مانند روزي كه براي ساختن زابل غريبانه وارد شهر شدم و بعد از شش سال تلاش براي عمران و آباداني شهر باز هم غريبانه خارج شدم.
اگر روز ورودم غريبانه وارد شدم با خودم گفتم هنوز براي مردم كاري نكردهام ولي وقتي غريبانه پس از شش سال تلاش شبانهروزي خارج شدم به ياد مردم كردستان كه تا 10 كيلومتر مرا بدرقه كردند افتادم یا مردم تفرش كه برايم مراسم تجليل گرفتند و مردم دليجان كه موقع رفتنم اشك ريختند و به ياد مردم خمين كه ساعتها خودرويم در بین جمعیت آنها متوقف شد و به ياد مردم سراوان كه موقع انتقال به ايرانشهر شهر را به هم ريختند افتادم كه مجبورشدم مجدداً به سراوان برگردم یا مردم ايرانشهر كه 20 كيلومتر مرا بدرقه كردند . سخت بود آن ساعت ها و آن روزها
به ياد شهردار و پرسنل شهرداري گرگان كه براي رفتن به شهر زابل مانعم شدند که در گرگان بمانم اما من نماندم رفتم تا به شهر اجدادم خدمت کنم اما بعد از شش سال با قلبی شکسته دوباره به آغوش گرگانیها برگشتم.
و چقدر دردناك است كه آدم در شهرآبا و اجداديش غريب بيايد و غريب نيز برود.
به نظر شما چه چیزی باعث می شود که مردم حتی برای بدرقه مردی که شهرشان را ساخت نیایند؟
نميدانم اما شنیدم که ميگويند مردم زابل بد بدرقه هستند
در آن ایام از مردم چه انتظاری داشتید چه چیزی می توانست مرحمی بر قلب زخم خورده شما باشد؟سر زدن به خانوادهام و دلجوئي كردن از آنان زیرا تنها ناراحتی من بابت ناراحتی خانواده ام بود
شما بعد از بازگشت به عنوان معاون شهردار گرگان انتخاب شديد. اين افتخاري براي سيستاني ها بود اما چرا فردي كه به سيستان داشت خدمت ميكرد بايد سر از گرگان در آورد؟
اين سؤالي است كه بايد از مردم بپرسيد.اما آغوش گرم گرگاني ها تلخي غريبانه خارج شدن از زابل را در ذهنم کمرنگ كرد.
آيا شما در حال حاضر مشغول فعاليت سياسي هستيد؟
نميتوانم فعال نباشم اولويت ، فعاليت اقتصادي و بعد فعاليت اجتماعي و سياسي است.
آيا از اينكه شما شهردار زابل بودهايد پشيمان هستيد و آيا امكان دارد روزي دوباره به شهر زابل برگرديد؟
نه . من اصلاً پشيمان نيستم زیرا با عشق به زابل آمدم با عشق خدمت كردم ولی غريبانه ، اما با عشق زابل را ترك كردم.
ولی هيچوقت حاضر نيستم دوباره به زابل بازگردم. اما همچنان افتخار ميكنم كه سيستاني هستم و افتخار ميكنم كه خدا توفيق خدمت به مردم ديار آبا واجداديم را هر چند كوتاه به من داد.دوست دارم از اين بعد به خانوادهام و همشهريان گرگانيم خدمت كنم كه شايسته خدمت هستند و قدردان .
جناب مهندس گویا روند حذف بعد از شما هم در زابل ادامه داشته است فکر می کنید چه عاملی باعث می شود کسانی که خدمت می کنند هرکدام به نوعی حذف شود؟
بی تفاوتی مردم نسبت به سرنوشت شان مهمترین دلیل است. اما با اتحاد و همدلي دلسوزان سيستان از هر قوم و قبيله كه هستند باعث ميشود كه فرصت طلبان كه تيشه بر ريشه سيستان ميزنند نقششان كمرنگ شود و خدمتگزاران واقعي حمايت شوند. در غير اينصورت اين اتفاق ها همچنان ادامه دارد و بازهم شاهد این روند خواهیم بود.
آقای مهندس چرا مردم شهر از تصمیم گیریها در مورد شهر عقب افتادند و تنها میدان عرضه اندام انها موقع انتخابات است (مجلس و شوراها) آیا عواملی باعث دورکردن مردم از صحنه دخیل است ؟
به نظر من رای دادن احساسي به افراد توسط مردم باعث ميشود كه پس از فرونشستن احساسات ديگر برنامهاي براي ادامه كار و تلاش براي رسيدن به اهداف عاليه نه در انتخاب شونده باشد و نه در مردم.
آيا شما با اين موضوع كه شهردار بايد با راي مستقيم مردم انتخاب شود موافقيد و فكر ميكنيد اين روش بتواند در زابل موثر باشد؟
اصولاً انتخاب شهردار چه از طريق شورا و چه از طريق رای مردم فرقي نميكند. مهم معيارهای انتخاب شهردار از طرف شورا يا مردم است.معمولاً در انتخاب اعضا شوراي شهر و يا شهردار اگر احساسات و موارد صنفي و قومي ،قبیله ای وارد نشود و تنها عمران و آباداني شهر در نظر گرفته شود شاهداتفاقات خوبی خواهند بود.
آقای مهندس انتخابات شوارای شهر درزابل برگزار گردید 11 نفر به عنوان اعضای شورای شهر انتخاب شدند شما چه چیزی برای گفتن به این افراد می توانید داشته باشید ؟
اولاً به كليه منتخبين شوراي شهر تبريك ميگويم. آنها در انتخاب شهردار، معيارهاي تجربه، توانمندي و برنامه داشتن شهردار را فراموش نكنند.
دوماً در تصميمگيريها سعي بر تفكر شورايي داشته باشند و به رأي اكثريت احترام بگذارند.
سوماً در امورات شهرداري و شهردار به جاي دخالت ، نظارت كنند.
در پايان لطفا هر نگفتهاي كه بايد مردم مي دانستند را گفته و آرزوي خود را براي سيستان بزرگ بيان فرمائيد؟
باید بگویم که من در سيستان خاطرات خوب فراوانی هم داشتهام.
تمام تلاش هاي شبانهروزي كه من انجام دادهام فداي يك لحظه دويدن بچههائي كه در پاركها و پيادهروهاي هموار كه ساختم راحت و با عشق ميدوند
تمام سختي هايي كه من و خانوادهام كشيدند فداي يك لحظه شهرونداني كه در پارك يعقوب ليث قدم ميزنند و كنار آب نماهاي پارك ايستاده و فوران آب ها را تماشا ميكنند ومقبره آقا سيدباقر را طواف ميكنند
تمام تلاشم فداي يك لحظه ورزشكاراني كه شهرداري را خانه اميد خود ميدانستند و بارها قهرمان شدند و افتخار آفریدند
تمام تلاش هايم فداي يك لحظه فرياد تماشگرانی كه در جام رمضان يكصدا فریاد می زدند شهردار دوست داريم
تمام تلاش هايم فداي يك دقيقه پشت در ماندن شهروندي كه به علت شلوغي دفترم ميخواست مرا تنها ببيند
تمام تلاش هايم فداي يك لحظه تلاش پرسنل شهرداري كه شش سال كنارم با عشق كار كردند.
تمام تلاشم فداي خوبي هاي خوبان سيستان
از آنهائي كه تلاش در بركناريم داشتند هم متشكرم چون به زادگاهم استان گلستان و آغوش گرم خانوادهام برگشتم.
آرزويم سربلندي سيستان و داشتن شهري در خورشآن شهروندان سيستاني است
خدايا چنان كن سر انجام كار توخشنود باشي ما رستگار
در پایان ضمن تشکر از سایر سایت ها و رسانه ها که با انتقال این مصاحبه موجب رساندن صحبت جناب مهندس به تعداد بیشتری از همشهریان شدند.
و تشکر خاص از جناب مهندس گرگیچ که خبرسیستان را برای انجام مصاحبه بعد از سالها انتخاب کرد امیدواریم که بتوانیم ذره ای در راه حمایت از داشته هایمان حرکت کرده باشیم و کسانی که می توانند به زابل خدمت کنند را با دست خود از بین نبریم .
سلام احسن و حاشا به این همه غیرت و ارق و فداکاری ما که لذت بردیم خدایی همچین انسانهایی کم متولد میشوند امیدوارم که مسئولین و آقایون پر مدعا که بر گرده ملت مظلوم و دردکشیده سیستان سوار شده وبه پست و مقام رسیده اند قدری بیاموزند و سر غیرت بیایند و حداقل توشه ای برای آخرت خود ذخیره سازند و یک قدم مثبت برای بهبودی وضع این شهر عزیز ومردمان عزیزترش بردارند…به امید آن روز
فقد چندجمله میشه گفت مهندس دوستت دارم دوباره برگرد زابل فقدیک باردیگه وشما بخشنده مردم بیچاره زابل باشید
سلام دوستان.
ببینید یه روز بیایم حسابمون با خودمون صاف کنیم.تا کی باید ما بگیم نوش جانش که پول خورد ولی کار کرد. این جمله 80% مردم زابل در وصف مهندس گرگیچ هست. آقای مهندس گرگیچ باید بداند کسی نیست از کسی که اتهام فساد مالی و اخلاقی حمایت کنند و باید می ماندند از خود رفع اتهام میکرد تا تبدیل به یک قهرمان واقعی در سیستان شوند.من نمیگم حرفا درست بوده ولی این نظر من هست که مظلوم نمایی بعد6سال فایده نداره.بیان الان که دوستانشون به قدرت رسیده اند وبا کمک آنها از خود با مشخص کردن حقیقت،اگر واقعا حقیقتی غیر این هست رفع اتهام کنند و آنهارا به میز محاکمه بکشند تا یک بار رویه ی مردم سیستان با مسئولینشون مشخص بشه.خواسته ی بعدیم این که اقای گرگیچ اموالشون که به نام خود و همسر و فرزندانشون هست رو بیان قبل و بعد شروع مسئولیت از سال اول خدمتشون که شروع شده تا الان بیان ارائه بدن تا شما نتیجه بگیرید با پول مسئولیت می شود همچین ثروتی تهیه کرد.دلیل حرفم این که من منزل پدریشون در خان ببین میدونم کجا بوده وچه داشته اند. خداکن یه روز سیستانیای عزیز دست از قوم گرایی بردارن و حسابشون با رانت خارای شهرشون مشخص کنن.به امید سیستانی اباد.یاعلی.
درود بر شرف شما دوستان خبر سیستان وهمچنین حاج رسول گرگیج این بخش دوم حاوی نکات عبرت آموزی بود که اشک مرا دراورد و دلم برای سرزمین رستم ویعقوب سوخت/دوستان بیا با هم هم قسم شویم که ابتدا مردم را به دانستن حقوقشان وپرهیز از گرفتن تصمیمیات احساسی صرف ودهن بینی وقضاوت عجولانه ترغیب کنیم.بیا باهم تمرین کنیم که هوای همو داشته باشیم .بیا تمرین کنیم یادمرگ را واینکه این دنیا ارزش تخریب کسی را نداره. بیا باهم زابل را رستمانه بسازیم/دم خبر سیستان وگرگیج گرم
saLAM B HAME
SHARMANDAM K MARDOME ZABOL JOZ B KHODESHOON B HBICHI FEKR NMIKONAN HATTA B SHAHRESHOON VA VAGTI KHODESHOON SIR BASHAN DGE MOHEM NIS K CHI MISHE HALA BAD AZ JENABE GORGICH MAN HATTA DAR HASRATE YE RANGE SHADAM TOO IN SHAHR SHAHRI K BA GORGICH ADAM ROOSH MISHOD K B HAME BGE ZABOLAM YE SHAHRE ALAN ADAM FEKR MIKONE TOO YE FILME VAHSHATNAK T
HOLLYWOOD DARE NAFAS MIKESHE
سلام هیچ کاری نمیشه کرد مگر وقتی که مردم به حقوقشون آشنا بشن من که اصلا جرات اینکه دوستای عزیزمو بیارم زابل ندارم نمیشه بهش گفت شهر جای تاسف داره
بلاخره ما نفهمیدیم که سیستان خبر این مصاحیه رو انجام داده یا سیستان آنلاین، چون هر کی به اسم خودش اینو میزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام دوست عزیز
این مصاحبه را به صورت اختصاصی خبرسیستان انجام داده است اما به دلیل اینکه خواستیم مصاحبه به گوش اکثر همشهریان برسد در بخش اول مصاحبه اعلام نمودیم که سایر سایت ها و رسانه ها می توانند بدون ذکر منبع مصاحبه را منتشر نمایند .
مهندس گرگیچ انشالله بر میگردی تورو به اون هامون خشکیده و شهر بی در و پیکر که دوستانی فقط یاد دارن ادا کنند ………. انشالله بر میگردی منتظرتیم
من قبل از اینکه ایشان شهردار زابل شوند دانشجوی شهر زابل بودم و وضعیت بد شهر را به چشم دیده بودم سالها بعد که برای کاری به زابل رفتم برایم قابل درک نبود این همان شهری است که سالها پیش در آن زندگی کردم تحولی که با ورود ایشان ایجاد شد چیزی شبیه معجزه بود .
سلام.
آقا حمید اعلام کرده: “خواسته ی بعدیم این که اقای گرگیچ اموالشون که به نام خود و همسر و فرزندانشون هست رو بیان قبل و بعد شروع مسئولیت از سال اول خدمتشون که شروع شده تا الان بیان ارائه بدن تا شما نتیجه بگیرید با پول مسئولیت می شود همچین ثروتی تهیه کرد..”
در پاسخ لازمه بگم من نه آقای گرگیج رو تا حالا دیدم و نه باهاشون صحبت کردم و نه فعالیت هاشون رو توی زابل و گرگان دیدم چون ساکن شیرازم. اما سالهاست
که با یکی از فرزندانشون صمیماً دوستم؛ نه اموال و ثروتی به نامش هست و نه زندگی تشریفاتی داره. بسیار معمولی زندگی میکنه مثل خیلی از مردم عادی. لازم دونستم که یکی از بچه های آقای گرگیج رو تبرئه کنم و آقا حمید یکی یکی بره سراغ بقیه بچه ها :-))البته احتمالاً آقا حمید جواب میده که
: آقای گرگیج اموالشو زده به نام بقیه بچه هاش و این یکی رو محروم کرده. که در این صورت دیگه من حرفی ندارم ؛-) دروغگویی و بی حیایی هم حدی داره…
آقای گرگیچ خودتان هم در این بی مهری ها بی تقصیر نبوده اید یادتان رفته چطور مغرور شده بودید و منیت شما را تسخیر کرده بود دایم کارهایتان را به رخ می کشاندید ؟ چه رفتاری با بعضی بانوان مراجعه کننده داشتید . حداقل خدمتکاران دفتر شما شاهدند…. در زندان به هم بندی ها چه گفته اید ” من میلیاردها تومان ثروت دارم اما نمی خواهم رو کنم و وثیقه دهم “… آسفالت شما هم دیدیم چطور بدون زیر سازی انجام می شد . آنچه در مورد جنابعالی صدق می کند “وقاحت” است . ضمنا مهندسی هم چنان مالی نیست آنهم از نوع قلابی اش …
با سلام
من نمیدانم چند نفر گذرا این مطلب را میبینند واز ان مهمتر چند نفر وقت می کنند این مطلب را بخوانند،مهم نیست…من مینویسم تا در فردای قیامت در محضر پروردگارم خجالت نکشم که باید می گفتم…من یک نیمه سیستانی ام که دوسالیست که علی رغم اینکه سیستم اداری ام دست مرا باز گذاشت تا یکی از شهرهای استان سیستان وبلوچستان،کرمان و خراسان جنوبی را برای خدمت انهم بعنوان مسئول انتخاب کنم،سیستان را انتخاب کردم به امید انکه برای شهر اباواجدادیم ومردمانش کار و خدمتی بکنم،اما خدا را شاهد میگیرم که علی رغم تلاشی 20 ساعته در شبانه روز و تحول و انقلابی محسوس در حوزه کاریم(کاش میتوانستم عنوان خدمتیم را بیان کنم)،هرروز شاهد ارسال پیامک هایی توهین امیز به خود و خانواده ام هستم،هرروز نامه هایی تماما دروغ و شب نامه هایی تماما فریب برایم نوشته می شو بدلیل انکه جلوی برخی از دزدانی را گرفته ام که خود سیستانی و زابلی اند،بگونه ای که همسرم که یکی از متخصصین بنام این کشور است به بیمارستانی در مرکز منتقل گردید ودرهمین روزهاست که کاسه صبرم لبریز شود و منهم بروم،لذا میدانم و درک میکنم که مهندس گرگیج چه می گوید،در این شهر مردمانی هستند که شب با تو سر یک سفره مینشینند و صبح به خانواده تو ناسزا می گویند و تخریبت می کنند چون تنها موافق اعمال زشتشان نیستی و تهمت میزنندومیزنند و میزنند و جالب است که تمام مسئولین این شهر روزی که میخواهند از این شهر بروند دزدوبی دین وبی وجدان و….لقب میگیرند،در حالیکه در جاهای دیگر اینطور نیست…سیستانی عزیز چشمهایمان را باید بشوریم با این نوع برخورد هرروز نوابغمان میروندودلشکسته می شوندو از خدمت به مردم این شهر پشیمان میگردند،نمیدانم گناه همسر من، فرزند من و خانواده من چیست که مرکز کشور و خدمت در بهترین بیمارستانهای کشور را کنار گذاشته و در این شرایط به مردم شهر من خدمت کرده اند؟؟؟منهم دلگیرم مهندس بزرگوار،من هم از برخی از مردم شهرم دلگیرم، نمیخواهم بپاس تمام تلاشهایم از من قدردانی کنند،نه…اما تخریب نکنند،تهمت نزنند و اجازه بدهند تا برپایه قسم ووجدان کاریم هرچند کوچک کاری برای این شهر انجام دهم،اگرچه ماههاست که چمدانم را بسته ام و منتظر اخرین توهینم تا بروم…وبروم…وبروم آنهم پس از 32 سال تحصیل علم و17 سال طبابت…
آقای همشهری همسر جنابعالی که از متخصصین بنام هستند چند اختراع یا کشف علمی داشته اند ؟ خیال می کنید که هم مدرکی شما کم است که تهدید به رفتن می کنید؟ ما در زابل هزاران متخصص بی ادعا داریم .درسته که بعضی سریع الانتقال هستند و خوب تست می زنند و “دوکتور” می شوند که الحمدالله کاسبی بدی هم در زابل ندارند ! اما هرکس در کنکور اول نشد حتما شماهم قبول دارید که سوادشان از شما کمتر نیست . اکثر مردم ما اطلاع ندارند ولی شما حتما می دانید که یک عزیز پزشک عمومی از نظر علمی مدرکش کارشناس ارشد است نه دکترای علمی (Phd) به پسر دوستی گفتم انشاالله شما را در قله علم ببینیم فرمود فرزندم سال دیگر که تخصص گرفت در قلل علمی قرار دارد …عرض کردم قله علم مدرک گرفتن نیست منظورم از قله انجاست که کشف یا اختراعی صورت می گیرد . حال آن بنده خدا ها با رنج کشیدن کشف کردن و چه دارو هایی که روی خودشان آزمایش کردند تا به بشریت خدمت کنند و “همشهری ” های ما آن ها را حفظ کردند و پزش را دادند … ای کاش کنکور به روشی غیر ماشینی و غیر تست زنی بود بعد می دیدید که چه کسی باسوادتر است ؟
جنابعالی هم بهتر است همین الان بروید و حال ثروت تو ببری ” سنگ ما سیستانی ها هم به دریا …” کسی پیدا می شود که سرما خوردگی مارو مداوا کنه …
سلام — باور كنيد آقاي گرگيج شعار مي دهند .ايشان ميگويند مردم به سرنوشتشان بي تفاوتند. ولي در زمان تصدي ايشان بر شهرداري زابل من به آنجا مراجعه كردم وگفتم مي توانم خدمت كنم حتي بصورت آزمايشي ولي آقاي شهردار مغرور آن زمان اصلا با من روبرو نشدند. بله چون نه پارتي داشتم و نه روابط با داشته هاي خودم آمدم ولي ديدم كه ايشان فقط شعار مي دهند -دقيقا مظلوم نمايي كه اكنون انجام مي دهند باور كنيد اگر باور ميكرديد مردم رو از صميم قلب هيچ كس شما رو تنها نميگذاشت من پيگير كارهايتان بودم . شما خيلي از خود تعريف مي كنيد .رفتار بد شما با همكارنتان مخصوصا بانوان همكار زبانزدبوداميدوارم موفق باشيد جناب مهندس ولي سيتان ندارد كم فرهيخته
آقای گرگیچ هر کاری هم که انجام دادن و از نظر خیلیها مجرم شناخته شدن از وظایف کاری خود کوتاهی نکردند . من آن زمان یک دانش آموز بودم وتغییرات شهر برایم به وضوح مشهود بود.
در حال حاظر مسیولان شهر هر کاری انجام میدهند جز رسیدگی به شهر..خدا لعنتشان کند.
شهر رابل تبدیل به آغل گوسفندان شده است………
از صمیم قلب آرزوی برگشت این بزرگ مرد را داریم.