در تاریخ ۷ آذرماه ۱۳۹۵ مصاحبه ای از دکتر موسی بهلولی ریاست دانشگاه زابل در خبرگزاریها و وبسایت های محلی سیستان منتشر شد ، در پی انتشار آن مصاحبه , دکتر مهران مهری , دانشیار دانشگاه زابل و از اساتید علمی و برجسته دانشگاه با انتشار جوابیه ای که برای ما ارسال شده است , به این مصاحبه پاسخ گفته است
توتن نيوز : دکتر مهران مهری : با سلام ، این جوابیه با دوهدف منتشر میشود: اول اینکه شرایط فعلی دانشگاه را از شعار زدگی و تبلیغات تو خالی دور کنیم و دوم اینکه مردم صبور سیستان اطمینان خاطر داشته باشند که اساتید دانشگاه زابل از شرافت و تقدس آموزش فرزندانشان بی هیچ مصلحتی صیانت میکنند و برای شکل گیری نسل توانمند آینده از هیچ تلاشي فروگذار نمیکنند.
۱- دراین مصاحبه ادعا شده , پس از ۵ سال پژوهانه اساتید پرداخت شده است ،
باید عرض کرد جناب رییس حضرتعالی قطعا با معنا و مفهوم پژوهانه يا همان grant آشنایی دارید بویژه اینکه معاون اداری و مالی جنابعالی جزو ۱۰۰ پژوهشگر برتر کشور هم معرفی شده اند!
( پژوهانه مبلغی است که بر اساس فعالیتهای پژوهشی هر عضو هیات علمی مبتنی بر شیوه نامه مشخص و معینی پرداخت می شود و پرداخت آن بدون در نظر گرفتن فعالیت های پژوهشی عضو هیات علمی از چهارچوب قانونی خارج است و توجيهي ندارد.) اما متاسفانه دراین مدت شاهد بوده ایم ، بدون محاسبه امتیاز پژوهشی اعضای هیات علمی با تقسیم بندی اعضای هیات علمی به مرتبه های مربی، استادیار، دانشیار و استاد مبالغ یکسانی را برای هر گروه از این مراتب علمی پرداخت شده است ، با این توضیح که برخی از همین اعضای هیات علمی دانشگاه زابل از این مساله بی نصیب مانده اند! چرا؟ چون منتقد عملکرد مدیریت فعلی دانشگاه زابل بوده و حرکت به این سمت و نحوه برخورد فعلی نشان از آن دارد که هدف از پرداخت پژوهانه تشویق نبوده و بلکه به نوعی می توان گفت ترغیب اساتید به سمت مدیریت فعلی ودوم پیامی آشکارا به منتقدین که نتیجه مخالفت ، اینچنین خواهد بود ، اما فراموش نکنیم که مخاطب چنین برخوردهای در حال حاضر اعضای هیات علمی دانشگاه هستند ، که پرداخت چنین هدایایی که نه رنگ وبوی علمی دارد و نه اثری از انصاف و انسان دوستی در آن است برای انان نه تنها ارزشی ندارد که درنهایت موجب انزجار هم می شود
پیشنهاد مناسب دراین حوزه این است که برای رفع شبهه افکار عمومی اسناد مالی مربوط به حق التدریس و پژوهانه اساتید مختلف از جمله ریاست و اعضای هیات رئیسه و دیگر اعضای هیات علمی منتشر شود , تا بر همگان انصاف ایراد شده دراین موضوع به اثبات برسد و بنده و دیگر منتقدین ، نیز روسیاه شویم
۲- در بخشی از مصاحبه از دسترسی اساتید به ۲۰ پایگاه علمی و افزایش سه برابری آن نسبت به قبل بعنوان یکی از شاخص های مهم ارتقای کیفیت پژوهش یاد شده , حال سوال این است که برای افزایش تعداد پایگاههای علمی چه مقدار نیرو و انرژی صرف شده و تا چه حد برای دسترسی به این منابع علمی از هنر دیپلماسی و عبور از موانع استفاده شده است ؟ مگر بجز این است که هر واحد دانشگاهی می تواند در ظرف مدت کمتر از یک روز به شرط واریز مبلغی هنگفت به هر تعداد پایگاه داده که بخواهد دسترسی داشته باشد ؟
نکته و سوال بعدی اینکه , چگونه دانشگاه برای افزایش پایگاههای علمی از ۶ به ۲۰ حاضر به پرداخت مبالغ هنگفت شده و درمقابل بسیاری از کارگران و کارکنان دانشگاه ، حقوق خود را ماههاست که دریافت نکرده اند ؟ در صورتی که پیش از این هم ۶ پایگاه علمی , جز برترین پایگاهها بوده و پوشش دهنده نیازهای علمی اعضای هیات علمی دانشگاه بوده است
این جملات را از زبان پژوهشگر برتر دانشگاه در سال ۹۴ می شنوید که با معیارها و متر سیستم مدیریتی مدیریت فعلی دانشگاه ، به این عنوان مورد تقدیر قرار گرفته است، لذا نگاه و نگرش کاملا تخصصی و علمی ست و قصد بر بی ارزش شمردن اقدام دانشگاه نیست اما افزایش این تعداد پایگاه با هزینه گزاف به قیمت عقب افتادن حقوق کارگرانی که عمدتا بیمه نیز نیستند شرط انصاف است؟
سوال دیگر اینکه آیا افزایش تعداد پایگاههای در دسترس در افزایش اعتبار دانشگاه نقش داشته یا برعکس آبروی دانشگاه در قرار گرفتن در لیست سیاه مجله معتبر اشپرینگر که یکی از معتبرتین پایگاههای علمی جهان است , به یغما رفته است ؟ آیا کسی هست که پاسخ دهد چرا دانشگاه زابل باید در لیست سیاه یک مجله معتبر علمی قرا رگیرد ؟دراین مقوله عدم برخورد با عضو هیات علمی متخلف دانشگاه از سوی مدیریت فعلی و درمقابل قرار دادن وی بعنوان یکی از پست های حساس دانشگاه زابل می باشد !
علاوه برآن شاید بسیاری از رتبه علمی دانشگاه بی اطلاع باشندکه در شهریور سال گذشته و درزمان تغییر و تحولات مدیران دانشگاه ، دانشگاه زابل رتبه ۱۰۳ را میان دانشگاه های کشور داشت و اینک به ۱۲۸ تنزل یافته است.
۳- در بند سوم این مصاحبه , از اخذ مجوز اولین نشریه علمی-پژوهشی دانشگاه بعنوان دستاورد مدیریت فعلی دانشگاه یاد شده است ، که نشان از آن دارد که با نحوه اخذ مجوز نشریه علمی آشنایی وجود ندارد و تنها به جهت نشان دادن عملکردی خوب از خود این مساله بیان می شود ، چرا که اخذ مجوز یک نشریه علمی-پژوهشی از وزارتخانه مسیری طولانی ست که نیازمند کارهای زیربنایی قبلی در سنوات گذشته برای صدور مجوز است.
۴- توربین بادی! درست است که در دوره ریاست فعلی دانشگاه این توربین برای اولین بار نصب شده است ولی خالی از لطف نیست که از سابقه خرید، انتقال و انبار شدن این ماشین باارزش در تلمباری از خاک نیز توضیحاتی داده می شد ، تا همگان بدانند که این دستگاه توسط دکتر اوکاتی رییس قبلی دانشگاه با تخصص برق خریداری شده و در آن زمان عده ای با انتشار شبنامه و گزارشات کذایی مسیر خرید آنرا به سازمان بازرسی رساندید و همین الگوی اقتصاد مقاومتی که امروز از آن بعنوان یک افتخار نام برده می شود ، ماه ها در انبار خاک میخورد تا زمانیکه فلان معاون وزیر می آید و برای موفق نشان دادن خود ، توربین را سراسیمه نصب کرده و نتیجه اش از بین رفتن یکی از پره های آن در اثر نصب ناقص و تبدیل شدن آن به جسدی از الگوی اقتصاد مقاومتی شده است!
۵- برگزاری کنفرانس ملی و بین المللی کار خوبی ست اما چند سئوال دارم: اول اینکه خروجی این کنفرانس ها که غالبا با صرف هزینه هنگفت از سوی دانشگاه برگزار شده و وزارتخانه نسبت به پرداخت هزینه آن امنتاع ورزیده برای منطقه و مردم سیستان چه بوده است؟ اگر وزارتخانه با پرداخت هزینه موافقت نکرده بود چرا اصرار به برگزاری آن با بودجه دانشگاه دارید ؟ بجای هدایت بودجه به اقدامات مفیدتر و حقوق کارگران بی منت، چرا همایشی برگزار شده و از جیب دانشگاه صرف چنین مسائلی وتقدیر از اساتید دوران تحصیل مدیریت دانشگاه می شود ؟ هرچند تقدیر از زحمات استاد امری پسندیده است ولی این رفتارهای شک و گمان های دیگری را تداعی میکند که مبادا خط و ربط های دیگری در پشت پرده باشد!
۶- در بند ششم این مصاحبه بیان شده است که رشته بیوانفورماتیک را مدیریت فعلی برای دانشگاه زابل به ارمغان آورده است؟ سوال این است که ارسال درخواست به وزارتخانه جهت برقراری این رشته تحصیلی در چه تاریخی و در زمان کدام رییس صورت گرفته است؟ همگان بخاطر دارند که شهریور ۹۴ مدیریت دانشگاه تغییر کرد و مجوز این رشته در آبان همان سال صادر شد ، آیا معقولانه و درست بنظر می رسد که در مدت یکماه از سرپرستی مدیریت فعلی ، شورای گسترش وزارت علوم به شما این مجوز را داده است؟
۷- حق التدریس معوقه پرداخت شده است اما نه بطور کامل! و دراین خصوص نیز درخواست داریم , اسناد مربوطه منتشر شود تا مشخص گردد که اعضای هیات رئیسه چه میزان از حق التدریس خود را دریافت کرده اند و سایر اعضای هیات علمی چقدر ؟
آیا صرفه جویی برای پرداخت حق التدریس نشان از کمبود استاد برای ارایه دروس ندارد که اقدام به کاهش نیرو کرده اید؟ آنهم از بخش اعضای هیات علمی، چگونه تلاش صورت می گیرد تا بخشی از اعضای هیات علمی اخراج شوند و درمقابل تعدادی نیروی شرکتی وابسته به …… استخدام شوند ؟
۸- پرچمدار اقتصاد مقاومتی
ادعا شده است که دانشگاه پرچمدار اقتصاد مقاومتی درمنطقه می باشد ،سوال این است که دانشگاه در ترویج کدام الگوی اقتصادی در مبحث پرورش دام موفقیت کسب کرده است ؟ کدام جمعیت روستایی برای پرورش این حیوانات پربازدهی که بیان شده از دانشگاه الگویی برگرفته است؟ شترمرغی که از پرورش آن بعنوان سند افتخاری در مدیریت فعلی یاد می شود ، از سال ۱۳۸۱ وارد مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل شده و دقیقا تا قبل از ریاست فعلی واحدهای دامداری بسیاری در سطح منطقه با مراجعه به کارشناسان و متخصصان واحد شترمرغ از مجموعه فعالیت های صورت گرفته الگوبرداری کرده و به پرورش صنعتی شترمرغ تشویق شده اند بطوریکه بیش از ۱۵۰ میلیارد ریال در این بخش سرمایه گذاری شد و متاسفانه از نیمه دوم سال ۹۴ این تحرک و شوق فروکش کرد و هم اکنون بجز کشتار گله برای مهمانداری ها هیچ فعالیت دیگری در دست انجام نیست.
در بخشی از این گزارش به بلدرچین نیز اشاره شده ، که سوال این است ، اینکه هربار ۵ تا ۶ هزار جوجه بلدرچین از واحدهای تجاری شهرستان بیرجند وارد می شود و پرورش داده می شود و سپس نوش جان می شود ، ترویج اقتصاد مقاومتی ست؟
علاوه برآن متاسفانه شاهد هستیم که اصطلاح حفظ ذخایر ژنتیکی یک اصطلاح کلاسیک تبلیغاتی در دست مدیران شده است ، بویژه زمانیکه نام گاو سیستانی به میان می آید. در این باره نیاز به هیچ توضیحی نمی بینم چرا که همگان بخوبی می دانند حفظ ذخایر ژنتیکی بومی گاو سیستانی یک اصطلاح پوشالی ست و سالهاست از میان این آوای خوش طنین هیچ اثری خلق نشده است ولی تنها با اشاره به یک نکته اکتفا میکنم: در پژوهشکده دام های خاص فقط یک متخصص در زمینه گاو سیستانی وجود دارد، چرا کمر به اخراج ایشان بسته شده ؟ مگر نمیخواهیم برای گاو سیستانی کاری بکنیم؟
از کشت و کارها نیازی به گفتن نیست چرا که مشاهده اراضی نابود شده کشت انگور یاقوتی (بیش از ۱۰۰ هکتار نابود شده) چاه نیمه در شرایط کنونی اندوهی آشکار است. اگر گل زعفرانی شکوفه میدهد ، از ده متر آنطرفتر هم گزارشی تهیه شود ! تا ویرانی ها نیز مشخص گردد
در بخش دیگری از این مصاحبه از احداث کارخانه زیتون؟! نام برده شده است ، آیا نصب یک دستگاه روغن گیری , مثال و نامی همچون کارخانه دارد ؟ کما اینکه اگر کارگاهی احداث می شد هم ما کارخانه را باور می کردیم
علاوه برآن انگور یاقوتی پیشینه دیرینه در مزرعه چاه نیمه دارد، بیان شود که طی یکسال گذشته چه مقدار برداشت شده است ؟ در بخش شیلات چه الگویی ارائه شده ؟ آیا خشکاندن استخرهای موجود در چاه نیمه و ساخت استخر در مزارع سد سیستان ، تدبیر است ؟ مزارعی که خود از کم آبی رنج می برند ؟
آیا اینچنین نادرست می توان از مفهوم اقتصاد مقاومتی که توسط مقام معظم رهبری ارائه شده است , دفاع کرد ؟ و آنرا ترویج داد ؟ آیا بجز این است که فرداها که نتیجه کارها و صحبت ها مشخص شود , مردم به این راهکارها بدبین نخواهند شد ؟
در پایان یادآور می شوم که در نظام مقدس جمهوری اسلامی ۳ هزار کرسی مهم مدیریتی در سه قوه وجود دارد که مسئولان بروی آن نشسته اند و ما برای استقرار و حیات این نظام مقدس حدود ۲۱۹ هزار شهید داده ایم یعنی برای هر صندلی ۷۳ شهید گلگون. شرم بر آن مدیری که از اعتماد نظام برای رسیدن به اهداف شخصی و مغرضانه خود سوء استفاده کند و حقوق فرزندان این مرز و بوم را زیر پا بگذارد.
دکتر مهران مهری – دانشیار دانشگاه زابل
منبع:توتن نیوز